ایمونوهیستوشیمی IHC
ایمونوهیستوشیمی برای تعیین آنتی ژنی خاص در بافت ، سلول ویا فاز خاصی از چرخه ی زندگی سلول بر پایه ی تشخیص آنتی ژن-آنتی بادی توسط میکروسکوپ نوری می باشد.
آنتی ژن پروتئینی است مربوط به ساختار سلول های مختلف ازجمله سلولهای اپیتلیالی عضلانی صاف عضلات مخطط سلول های لنفوئیدی و یا غیره
اهداف استفاده از ایمونوهیستوشیمی
• در تشخیص ماهیت سلولها و نوع بافت
استفاده از ایمونوهیستوشیمی در در تومورهای کم تمایز یا بدون تمایز نقش بسزایی در تشخیص دارد.
گاهی افتراق لنفوم ازکارسینوم های اندیفرانسیه یا ملانوم بدخیم یا حتی سارکوما مشکل می شود. که در این موارد با استفاده از پانل مارکرهای مربوطه می توان به تشخیص نهایی رسید.
به عنوان مثال می توان با استفاده از مارکرهای Pan cytokeratin و LCA (CD45) بین لنفوم و تومورهای کارسینوم اندیفرانسیه افتراق داد.
یا برای افتراق تومورهای اپیتلیالی از ملانوم بدخیم میتوان از مارکرهای pancytokeratin Melan A , HMB45, استفاده کرده و تشخیص نهایی را داد.
همچنین برای تشخیص قطعی تومورهای نورواندوکرین می توان از مارکرهایی که ماهیت و منشا تومور را مشخص می کنند استفاده کرد و این موضوع از نظر تعیین نوع درمان جهت بیمار امری مهم محسوب می شود.
مارکرهای مورد استفاده درتشخیص تومورهای نورواندوکرین NSE Chromogranin, Synaptophysin می باشند.
تصویر روبه رو مربوط به رنگ آمیزی Synaptophysin در تومور نورواندوکرین می باشد.
• در تعیین اولیه یا متاستاتیک بودن توده می توان از ایمونوهیستوشیمی کمک گرفت.
با توجه به شیوع زیاد ضایعات کبدی و نمونه های بیوپسی فرستاده شده برای پاتولوژیست یکی ازمهم ترین و بهترین راه های افتراق تودهی اولیه از متاستاز به این ارگان استفاده از ایمونوهیستوشیمی است که با توجه به مورفولوژی نمونه، و از همه مهم تر شرح حال بیمار پانل ایمونوهیستوشیمی مربوطه انتخاب می شود. مثال دیگر استفاده از ایمونوهیستوشیمی در افتراق تومورهای اولیه تخمدان از متاستازهای گوارشی یا پستان و یا از نواحی دیگر می باشد که میتوان از پانل
سیتوکراتین 7 و سیتوکراتین CDX2 , 20 وGCDFP15 وPAX8 و… استفاده نمود.
از آنجایی که در بسیاری از موارد منشا اولیه توده مشخص نیست می توان از سیتوکراتین ها بخصوص سیتو کراتین 7 وسیتوکراتین 20 کمک گرفت که برای درک بهتر می توانید به جدول زیر مراجعه فرمایید.
برای مثال منفی بودن سیتوکراتین 7 و مثبت بودن سیتوکراتین 20 و همچنین مثبت بودن مارکر CDX2 در توده تخمدانی زیر در جهت تشخیص متاستاز آدنوکارسینوم کولون به تخمدان می باشد.
سیتوکراتین 7 منفی
سیتوکراتین 20 مثب
مثبت بودن مارکر CDX2
تشخیص ضایعات پیش سرطانی یا سرطانی
مثال:افتراق بین ضایعات پیش سرطانی و تغییرات راکتیو ناشی از التهاب در سرویکس
یکی از چالشهای تشخیصی در نمونه هایی است که پاتولوژیست ناگزیر باید بین یک آتیپی و یک شرایط التهابی و واکنشهای مربوط به آن یکی را انتخاب کند که این وضعیت را اغلب در نمونه های بیوپسی سرویکس می بینیم.باتوجه به اهمیت موضوع تشخیص در این موارد می توان از ایمونوهیستوشیمی به خوبی کمک گرفت که مهمترین مارکرها در این مورد : Ki67, P16, Prox c می باشند.
تصویر زیررنگ آمیزیKi67 در HSIL می باشد که در تمام ضخامت پوشش اپیتلیالی در هسته ها مثبت شده است.
در تصویر زیر رنگ آمیزیP16 انجام شده که در هسته ها و سیتوپلاسم سلول ها در دو سوم ضخامت اپیتلیوم مثبت شده است.
مثال دیگر:تشخیص ضایعات بدخیم در پروستات
گاهی نمونه مربوط به ارگان مشخصی است و چالش التهابی نیز وجود ندارد شاید به نظر بیاید در این شرایط تنها تکیه بر مورفولوژی و استفاده از میکروسکوپ نوری برای تشخیص قطعی کافیست. اما در این موارد نیز مشکلات تشخیصی بر سرراه وجود دارد مثال این مورد بیوپسی های پروستات است که گاهی تشخیص مواردبدخیمی در آن بسیار مشکل خواهد بود در این زمان ایمونوهیستوشیمی به یاری ما می آید.
مارکرهای مربوط به تشخیص بدخیمی پروستات:
P63, AMACR, HMWCK (CK34Ebeta 12)
موارد پروگنوستیک و اهداف درمانی :
در بعضی موارد تشخیص مشخص است ولی بازهم ایمونوهیستوشیمی جز اصلی کار جوابدهی محسوب می شود.مثال خوب این مورد کانسر پستان است.با اینکه در اغلب موارد کنسر پستان مشکلی در تشخیص وجود ندارد ولی برای پلن درمانی باید از مارکرهای خاص هورمونی جهت قدم بعد از
کموتراپی استفاده کرد؛ بدین صورت که مثبت بودن مارکرهای هورمونی در انتخاب دارو موثر است و همچنین شدت پرولیفراسیون و پروگنوز بیمار قابل تشخیص است .
Her2:
مارکری ست که در صورت مثبت بودن پاسخ درمانی خوب بیمار به داروی هرسپتین را پیش بینی می کند.
Ki67:
شدت پرولیفراسیون سلولهای تومورال و پروگنوز بیمار را تعیین می کند.
ER-PR:
دو مارکر هورمونی استروژن وپروژسترون در تعیین تاثیر هورمون درمانی (تاموکسیفن، لتروزول،….) به پزشک معالج کمک می کنند.